بهشت برهوت
نویسنده: لیلی جُهنی
ترجمه: کاظم آل یاسین
سال نشر: 1394
هميشه با خود اين کلنجار ذهني را داشتم که در دنياي ادبيات از همه کشورها سخن به ميان ميآيد، به جز عربستان؛ و يا بنده با اين بضاعت اندک چيزي از آن نشنيدهام. ادبيات، فرهنگ و تفکرات نوين انديشمندان اين خطه چرا هيچگاه در ميان ملل جهان مجال بروز نيافته است؟ و اگر بازتاب پيدا ميکرد ميشد با فرهنگ امروزين اين جامعهي سنتي و مذهبي بيشتر آشنا شد و از نحوه ي برخورد انديشمندان اين ديار با مقولات جديد تمدن غرب آگاه گشت و سنجيد که در سرزميني که ريشه در سنتهاي عميق ديني دارد چه ميگذرد.
پس از چندي کتاب «فردوس اليباب» خانم ليلي جُهني نويسنده ي معاصرعربستان را يافتم که پس از مطالعه ي آن دريافتم که باوجود همه پستي و بلندي ها و نقدهايي که به اين اثر وارد است، براي آغاز آشنايي و کندوکاو ادبيات نوين اين سرزمين و شناخت مختصري از آن مـي تواند براي خود و خواننده مفيد باشد. آن هم از زبان بانويي نويسنده که نمايندگي نيمي از مردم خاموش و پرده نشين اين جامعه را دارد -که در هيچ جا فرصت نمود و بروز آراي خويش را نيافته- و با هوشياري وريز بيني توانسته اين پرده را بدرد.
اين کتاب را نمي توان به سادگي گرفت. نويسنده در ضمن بيان رمان گونه ي خويش نقبي به فرهنگ، اجتماعيات، سنّت و مدرنيته زده و در لابه لاي گفتگوهاي خود از بکارت انديشهي نوين اين سرزمين پرده برداشته و خواننده ي تيزبين را به تدقيق و موشکافي وا داشته است.
نويسندگان و منتقدان، اين کتاب را رازواره ي ادبيات داستانــي عربستان تلقي کرده اند و در اين باره در روزنامه ها و مجلات بحثهاي گوناگون را مطرح نموده اند. برخي از ايشان نوشتن چنين رماني را آن هم به دست يک زن در اين جامعه ي متعصب، غيـر عادي به حساب آورده و ترديدهاي فراواني در اين زمينه ايجاد کردهاند. با اين همه علي رغم جايگاه وسيعي که اين کتاب پس از انتشار در جوامع عرب به دست آورده، در کشور خود با احتياط و ترديد با آن برخورد شده و مورد کم لطفي منتقدين آن ديار قرار گرفته است.
اين کتاب در سال 1997 جايزه ي فرهنگي «شارقه» را کسب کرد و چند بار تجدید چاپ شده و در کشورهاي عربي به فروش رفته است.
اين کتاب از نظر محتوايي بسيار غني و داراي آرايه هاي ادبي گوناگون بوده و زبان آن شعر گونه است. مضافاً آن که اين ويژگي ها سبب شده که با وجود حجم اندک منزلت خاصي در جوامع هم زبان خويش پيدا کند و هم چنين در بعضي از بخش ها شکل روايت آن هذيان گونه ميشود و با استفاده از زبان محاوره افکار مردم عام را به زيبايي به تصوير ميکشاند. سبک نويسنده در اين کتاب ايجاب ميکرده که بدون هيچ پيچيدگي و ابهامي به طرح موضوع پرداخته، از اصل غافل گيري بهره برده، وخواننده را از سردرگمي برهاند و به صراحت و سادگي بيان دست يابد. وي از ابتدا احساسات و عواطف دروني خود را منعکس نموده و توانسته در محيط بسته و مردسالار عربستان قهرمان داستان خود را- صبا- به ميدان بياورد و آرا و نظراتش را در جاي جاي اين رمان بازتاب دهد.
او جّده را شهري پيچيده با سايه هاي ترسآور ترسيم ميکند که شهروندان آن بي هيچ مشخصهاي پشت نقاب هايشان پنهان شده اند و خانه هايشان سوراخ هاي تاريکي هم چون لانه ي موش هاست. بله موش هايي که بين صخره هاي جاده ي ساحلي جست و خيز مي کنند و با پوستي خاکستري و چشمانـي کوچک و درخشان ناگهان بيننده را غافلگير مي کنند. شهر موش ها و سگ ها و اين منم که آن را براي ابرها ،گنجشک ها و دريا خالي کرده ام.
ليلي جهني متولد سال 1969 در شهر تبوک عربستان است و تحصيلات دانشگاهي خود را در دانشگاه ملک عبدالعريز در مدينه به پايان رسانده است. از تأليفات ديگر وي ميتوان از "الجاهليه" و کتاب منتشر نشده اي به نام "هميشه عاشق ميماند" نام برد.
اميد است که ترجمه ي اين کتاب با همه کاستي هاي آن راه گشايي براي خوانندگان جويا باشد و مورد پذيرش طبع والاي ايشان قرار بگيرد و دريچه اي به سوي ادبيات عرب بگشايد.
نظرات