مقاله ها

رمان مدرن عرب
««««««««»»»»»»»
1- داستان در ادبیات قدیم عرب
الف- در زمان جاهلیت، قصه­ هایی در باره­ی وقایع جنگ و اساطیر قدیم.
ب- بعد از اسلام- قصص الانبیاء، معراج و سیره پیغمبر( شیوه زندگی و رفتار پیغمبر )
ج-  کار نوشتن به شغل رسمی درآمد. در این مرحله داستان نویسان برای جمع آوری حکایت های قدیمی مثل عنتره و عبله و لیلی و مجنون و ... به صحرا رفتند.
د- درعصر عباسی با ترجمه­ی آثاری از زبان­های دیگر مثل « کلیله و دمنه » توسط عبدالله مقفع دگرگون شد.
و سپس کتاب هایی به دست خود اعراب مثل « البخلاء » جاحظ و « رساله الفرقان » ابوالعلا معری که یک داستان خیالی است و سفر به بهشت و دوزخ است و... نگاشته شد.

2- داستان در ادبیات مدرن عرب
داستان مدرن عرب سه مرحله را می­گذراند

الف: مرحله­ ی شبیه سازی و عربی سازی.
داستان در این مرحله تحت تأثیر آثار ترجمه شده غربی مثل  زیادی دور نماها و پیوستگی داستان و مقامه       (داستان های دارای صنایع ادبی) مانند داستان « علم الدین » علی مبارک و احمد شوقی در کتاب « عذراء الهند » ( 1897)
در آخر قرن 19 گروهی به نام « مشتاقان » به ادبیات غرب در مصر و لبنان پیدا شدند و شروع به ترجمه­ی آثارغربی نمودند. پیشاهنگ آنها سلیم بستانی لبنانی است که بین سال­های 1848 تا 1884 تعداد زیادی داستان های تاریخی و اجتماعی نوشت و مجله­ی « الجنان » را منتشر کرد از جمله آثار او « زنوبیا » که در سال 1871 نوشته شد.
در این دوره مطبوعات نقش مهمی در انتشار و گسترش داستان داشتند. مجله و روزنامه هایی که  نقش مهمی بازی کردند عبارتند از « الاخبار »، « وادی النیل »، « الاهرام » و....
و از سرشناسان این مرحله می­توان از « فرح آنطوان ، نقولا حداد، جرجی زیدان، طاهر حقی» و... می­باشند. کار بیشتر این نویسندگان روزنامه نگاری بود و تقلید از داستان های غربی است. کار آنها از نظر فنی وتخصصی ناقص و محیط آن کمتر عربی است.
نویسندگان المهجر این فرصت را پیدا کردند که کار خود را از نظر فنی بالا ببرند و در  حقیقت می­توان در داستان های جبران خلیل جبران و محمد حسین هیکل نسبت به داستان های نویسندگان پیشین پیشرفت قابل ملاحظه­ای دید.
ب: مرحله شکل گیری و نو آوری ( 1914- 1939 )
دوره­ی میان دو جنگ جهانی اول و دوم و تأثیرات فرهنگی و سیاسی آن و بیداری وجدان ملی اعراب و خیزش­های مردمی علیه استعمار و ارتباط با فرهنگ غرب مرحله­ی شکل گیری رمان عربی با مهر و نشان محلی و قومی است.
در این دوره  « طه حسین » با انتشار کتاب « الایام 1929» و « ادیب- 1935» نقش مهمی در محکم کردن قواعد فنی رمان عربی بازی کرد. « القعاد و مازنی » آثاری مبنی بر روانکاوی غربی نوشتند و قواعد تألیف و تحلیل رمان را بنیان نهادند. نویسندگانی همچون « الیاس ابو شبکه » در مرد آگاهی قومی و مشکلات اجتماعی نوشتند.
در این مرحله افکار طبقه جدید متوسط، آرزوها، ارزش­ها و روش زندگی آنها مرد بررسی قرار گرفت. از نظر طبقات اجتماعی  زندگی طبقه­ ی خرده بورزوای را به تصویر می­کشد و از طبقه ی اریستوکراسی و جنگ طبقاتی دوری می­کند. این مسائل برای این توسط نویسندگان مطرح می­شود تا راه حلی برای آنها پیدا شود.

ج- مرحله­ ی بومی شدن و بلوغ و کمال.
برای نویسندگان در این مرحله امکاناتی فراهم شد تا به شیوه های بحث علمی و آکادمیک دست پیدا کنند  و آن را پیدا کردند که زبان های بیگانه را فراگیرند و رمان، علوم و محصولات فرکری اروپایی ها به زبان اصلی مطالعه نمایند. دانشگاه های مصر حق زیادی به گردن ادبیات داشت و گروهی به نام نسل نویسندگان دانشگاهی پا به عرصه ادبیات گذاشتند. از جمله آنها « علی احمد بکثیر » فارغ التحصیل زبان و ادبیات انگلیسی، « عبدالحمید جوده سحار » رشته اقتصاد و بازرگانی، « یوسف ساعی » دانشگاه جنگ، « احسان عبدالقدوس » دانشکده حقوق، «یوسف ادریس » دانشگاه علوم پزشکی، « عبدالرحمن منیف » علوم اقتصادی و بالاترین آنها در این مرحله «نخیب محفوظ » فارغ التحصیل دانشکده ادبیات بود.
این نویسندگان سعی کردند اشکالات مراحل قبل ( رمان ) را از لحاظ فنی رفع کنند و خود را از شیفتگی به فرهنگ غرب رها کنند.
بعد از نجیب محفوظ که رمان عربی را از لحاظ ساختار به نهایت خود رساند و همچنین پس از حوادث دهه های 50 و 60 میلادی ( استقلال بعضی از کشورهای عربی ) و شکست اعراب در جنگ با اسرائی درسال 1967 م. رمان عربی رو به پیشرفت نهاد و نویسندگانی مانند « جبرا ابراهیم جبرا، غسان کنفانی،  حنّا مینه، عبدالرحمن منیف، جمال غیطانی، طیب صالح، حلیم برکات، غاده سمّان و... » در ادبیات عرب ظاهر شدند. این نویسندگان رمانهایی در باره­ی آزادی، رهایی، سیاست، وابستگی ملی و قومی، مسئله­ ی فلسطین و مبارزه طبقاتی نوشتند.

3- داستان عربی معاصر
در این دوره علاوه بر رمان، نول ( داستان های کوتاه )، اتو بیوگرافی و نمایشنامه رواج پیدا کرد. بیشتر اینها تحت تأثیر رمان های رومانتیک غربی که براثر ترجمه آثار غربی وارد ادبیات عرب شده بود، صورت گرفت. می­توان تجلی آن را در آثار  نویسندگانی مثل « مصطفی لطفی منفلوطی »، « جبران خلیل جبران »، « کرم ملحم کرم »، محمود السید »، « علی شبیبی » و... دید.
بعد از اینکه رمان عربی مدتی را تحت تأثیر مکتب رومانیسم غربی گذراند به سمت ترجمه های اتوبیوگرافی و بعد از آن به رمان های تاریخی رو آورد. نمونه های آن کتاب « الایام » طه حسین، « ابراهیم الکاتب »مازنی و « بازگشت به روح » توفیق حکیم می­باشد.
در ده­ سوم قرن بیستم رمان عربی تحت تأثیر فرهنگ و ادبیات غربی به سمت رئالیسم ( واقعیت گرایی ) گرایش پیدا کرد و نمونه های آن را می توان در آثار طه حسین، محمود تیمور، توفیق حکیم، محمود احمد سید و در  (خان خلیلی و میان دو کاخ ) از آثار نجیب محفوظ و ( زمین ) عبدالرحمن شرقاوی، دید. در این آثار به نقد و پند و اندرز اجتماعی یا سیاسی، اشاره به آداب و رسوم پرداختند.
گرایش دیگر در ادبیات عرب گرایش روان شناختی است و آن برعکس جنبش باطنیه ( مکتبی که به معانی پنهان و باطنی متون قرآن معتقد است ) که زرف و عمیق است به نو آفرینش گرایش دارد. در ادبیات عرب به اینها جریان بیداری یا بحث فردی خاموش و یا داستان تحلیلی گفته می­شود و بجای چند قهرمان داستان روی یک قهرمان داستان متمرکز می­شود. از نویسندگان سرشناس این گرایش « عیسی عبید » در رمان ( ثریا )، «محمود تیمور »، مازنی، القعاد ( کتاب ساره )، طاهر لاشین ( کتاب حوا بدون آدم » و... می­باشند.
گرایش سمبلیک ( نمادی ) گرچه گرایش سمبولیک صرف  در رمان عربی به ندرت دیده می شد ولی کتاب­های ( دزد و سگ ، گدا، بچه­ها محله­ی ما، راه، روغن فروش و پائیز ) نجیب محفوظ و کارهای « یحیی حقی» با گرایش به این مکتب نگاشته شده اند.
نویسندگان المهجر در رمان های اجتماعی سهمی بزرگی داشتند و آنها مشکلات اجتماعی و آداب و رسوم مردم را به تصویر کشیدند و سرشناس­ترین آنها میخائیل نعیمه و کرم ملحم کرم می باشند.
رمان عربی در دهه هفتاد از قید و بندهای گذشته رهایی یافت و نویسندگان به مسائل قومی، مبارزه طبقاتی، سیاست، قضیه فلسطین، آزادی و رهایی و ... روی آوردند. از نامدارن این دهه می توان از جبرا ابراهیم جبرا،
غسان کنفانی، حنا مینه، غاده سمّان، عبدالرحمن منیف، طیب صالح، سحر خلیفه، سهیل ادریس و ... نام برد.
در دهه هفتاد به بعد جریان های ادبی به وجود آمدند که بشح زیر می باشند:
1- جریان بیداری
 عناصر اساسی آن بشرح زیر می­باشد:
الف) تک گویی مستقیم. نویسنده پنهان می شود و سخن به شکل ضمیر مفرد و غایب صورت می­گیرد.
ب) تک گویی غیر مستقیم. در اینجا نویسنده از راه وصف و شرح وارد می­شود و حکایت کردن داستان به صورت ضمیر متکلم است.
ج) شرح آگاهانه ذهن شخصیت های داستان.
د) راز و نیاز با خود.
م) تداعی( معنی همدیگر را خواندن ) آزاد از راه رؤیا و حواس.
و) مونتاژ سینمایی از راه بکارگیری تعداد زیادی شکل و تصویر و پشت سرهم آمدن آنها.
ترجمه و انتشار آثار « مارسل پروست»، « جیمس جویس » و فروید و ... در رواج این مکتب کمک شایانی کرد. بعضی از آثار نویسندگانی مانند نجیب محفوظ ( گدا )ف حیدر حیدر ( زمان وهم انگیز )، هانی راهب ( هزار شب و دو شب ) و غاده سمّان و ... در این گروه می گنجد.

2- رمان پیشاهنگ
این جریان از تکنیک های جدیدی بهره برد که از حد روش­های قبلی و زیبا شناسی رایج می گذرد. البته این کار به آهستگی و آرامی صورت گرفت. رمان پیشاهنگ در استفاده از تکنیک های سینمایی، بخش بخش سازی به شکل ها و لوحه های مستقل که در مجموع  اثر و احساس یگانه ای می دهد و همچنین استفاده از تک گویی و فلاش بک در تصویر گذشته قهرمانان داستان،  استفاده از زبان شعر گونه و نگاه نسبی به حوادث متمایز است.
از نویسندگان رمان پیشاهنگ که این تکنیک ها در کارهای آنها تجلی یافت می توان از « جمال غیطانی، الیاس خوریف صنع الله ابراهیم، جبرا ابراهیم جبرا، امیل حبیبی و ...» نام برد.

3- مکتب تجربه گرایی
نویسندگان این مکتب از ترکیب های غیر واقعی لغوی، کم اهمیت دادن به ضمیر آگاه و ناخود آگاه ( استقلال تقنیات الشعور و الاشعور)، پیاپی آمدن آگاهی و نا آگاهی و رؤیا و از بین بردن عنصر زمان و مکان. این گرایش      با از بین بردن ساختار اساسی رمان و عناصر فنی آن، بیرون رفتن از شکل نمونه های رایج نوآوری و ابتکار در رمان و اشتیاق به جهان آینده جدا از حال و گذشته و خوش بینی به آینده. مشهورترین نویسندگان این مکتب « احمد مدینی » می باشد.  

در اواخر قرن بیستم و اوائل قرن جدید نسل دیگری از نویسندگان پا به عرصه نهادند. بعضی از آنها مانند بعضی از اسلاف خود روزنامه نگار بودند و پس از آن به حرفه­ی رمان نویسی روی آورند. اغلب نویسندگان این دوره در نوشته های خود مسائلی مانند امور اجتماعی و سیاسی، به چالش کشیدن سنت های باقی مانده قبیله ای و سنتیف برابری حقوق میان زن و مردف مسئله ی فلسطین و ... را مطرح کردند. از جمله­ی این نویسندگان می­توان از عبده خال و لیلی جُهنی عربستانی، ابراهیم نصرالله و خانم لیلی اطرش اردنی فلسطینی، هدی برکات لبنانی، احلام مستغانمی و علی بدر، محمد البساطی و ... نام برد.

رمان نو در عربستان سعودی
از ابتدای دهه نود قرن گذشته تعداد زیادی رمان در عربستان نوشته شد. این رمان­ها که موازی روایت های رسمی منتشر شدو سلطه­ ی  شعر را در ادبیات آن سر زمین کم کرد. اینها منفذی شد برای بحث های مدرنیته که گروه های مختلف حول آن بحث و جدل می­کردند.
در قیاس با سالیان دراز خاموشی در یک زمان نسبتاً کوتاه تعداد زیادی نویسنده پا به عرصه ادبیات آن سر زمین گذاشتند و همه حول موضوعاتی مانند برابری زن و مرد، اجرای عدالت اجتماعی، حمایت از حقوق شهر وندی، منادی اعتراف به حقوق برابر برای تمام مناطق و  با طیف های متنوع مذهبی و نژادی، مشروعیت بخشیدن به سرکشی علیه قوانین قبیله­ای، از بین بردن تابوها و رواج اصول اجتماعی دنیوی، جمع شدند. در این دوره رمان از لحاظ تکنیکی و هنر آرایشی بی بهره بود و به شکل خطابه و وعظ اجتماعی درآمد.

به خاطر فروش کتاب­هایی که مسائل جنسی به طور عریان در آنها مطرح می­شود،  بعضی از رمان نویسان عرب و اغلب نویسندگان عربستانی مبادرت به نوشتن این گونه رمان­ها نمودند به طوری که کتابی مانند « دختران ریاض » اثر خانم رجاء صانع که از هیچ گونه ارزش ادبی بی بهره است علاوه بر نسخه های غیر قانونی 6000 هزار نسخه در یک سال فروش داشت. سه گانه ترکی حمد که در این صیاغ نوشته شده بیش از ده بار تجدید چاپ شده در حالی که کتاب « شرق دره » او همچنان روی پیشخوان کتابفروشی­ هاست گرچه این نوع کتاب­ها در قیاس با کتاب­های پائلوکوئیلو از نظر تکنیکی در سطح پائینی می­باشد ولی مورد اقبال خواننده عربستانی قرار دارند.

جنگ در رمان عرب
دبیای عرب در گذشته  و حال همیشه شاهد درگیری­ها و جنگ­ هایی با نام  ها  و دلایل مختلفی بوده است. بعضی از آنها به سبب و یا علیه یک دشمن بیگانه بوده و بعضی دیگر به شکل جنگ های داخلی، درگیری های مذهبی، نژادی و دینی بوده است. می توان گفت که امروز تقریباً از مشرق تا مغرب منطقه­ی عربی در جنگ­هایی که آنجا و اینجا در جریان است، شعله ور است و گویا اینکه دگیری با همسایگان و کشت و کشتار داخلی تمامی ندارد.
   رمان با اعتبار اینکه دنیای در حال کشمکش و تناقص را جلو می­دهد و واقعیت و خیال، معقول و شگفت آور، ممکن و غیر ممکن، فطری و عینی و حال و گذشته را در هم می­آمیزد. پیوندی میان دیدگاه روزنامه نگاران و نویسندگان می­زند. از این رو انعکاسی در رمان­های عربی داشته است. از نویسندگانی که در این خصوص آثاری خلق کردند می­توان از یوسف قعید، غاده سمّان، هدی برکات، الیاس فرکوح، سلیمان کامل و... نامید.


کاظم آل­ یاسین

نقش ترجمه در تبادل فرهنگی
بدون شک فرا گرفتن زبان دیگری غیر از زبان مادری دنیای وسیعی بر روی انسان باز می کند و او را توانمند می­ سازد تا به طور مستقیم و بدون واسطه و از خلال آثار مکتوب و غیره به فرهنگ و آداب و آئین­ های ملل و اقوام دیگر دست رسی پیدا بکند.
البته انتقال و اختلاط فرهنگی به اشکال مختلف از آغاز تاریخ بوده و تا کنون ادامه دارد. هیچ قوم و ملتی بی نیاز از روابط فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی با دیگران نبوده و نخواهد بود.
 البته در هر دوره ای کشورهای نیرومند سعی کرده اند که فرهنگ خود را به دیگران تحمیل کنند. در دوره­های گذشته فاتحین با کشورگشایی مردم عادی، هنرمندان و معماران را اسیر کرده و موجب انتقال و اختلاط فرهنگی و اجتماعی را فراهم می کردند.
 « شکل التقاطی هنر هخامنشیان بیشتر بدان سبب است که میهن غالبان را مغلوبان کشورهای مختلف زینت می دادند و هر یک عادت ها، رسم ها و سلیقه های ویژه خویش را به کار بستند. مثلاً دانسته است که آثار برجسته کاخ شوش را استادان یونانی مقیم آسیای صغیر پدید آوردند... از سنت های بابل نیز چیزهای فراوان به وام گرفته شده. مثلاً ایرانیان خط خویش را مرهون بابلیان بودند. خط میخی ایرانیان الفبایی بود و به ظن غالب در عهد کورش آفریده شد.»1  
علاوه بر آن اختلاط نژادی و دینی در یک کشور باعث آمیختگی فرهنگی می شود. هیچ قوم و کشوری بی نیاز دیگران نیست ولی این امر نباید موجب شیفتگی به فرهنگ مهاجم غرب و تحقیر فرهنگ مشرق زمین و به خصوص همسایه ها شود زیرا امروزه شناخت دیگران بهترین راه برای ارتباط با آن ها فارغ از دعواهای تاریخی است. امروز غرب و نوکران حلقه به گوش آن ها بیش از پیش به این تنش ها دامن می زنند.
یکی از راه های تبادل فرهنگی که از دیر باز رایج بوده ترجمه آثار مکتبوب دیگران است. مثلاً ترجمه ی کتاب های یونانی به عربی و سپس ترجمه آن ها به زبان های اروپایی باعث گسترش علم و فرهنگ در آن کشورها و انتقال علم و دانش به سایر کشورها گردید.
 حال که غرب استعمارگر نو و سلطه گر با استفاده از این برخوردهای تاریخی و برجسته کردن آن ها توسط نوکران متحجر خود سعی دارد جلو همبستگی منطقه ای را بگیرد.
 به نظرم ترجمه ی آثار فرهنگی کشورهای دیگر نقش مهمی در خنثی کردن تلاش آن ها دارد. از این رو بنده مبادرت به ترجمه ی ده جلد کتاب رمان و شعر از زبان عربی به فارسی نمودم تا ضمن پر بار کردن زبان فارسی و فرهنگ این مرز و بوم ولو به طور قطره ای در شکست این توطئه شرکت نمایم چون ایمان دارم همبستگی منطقه ای فارغ از دعواهای تاریخی کلید همکاری و راهی به سوی سعادت مردم این منطقه است.
  کاظم آل یاسین
 1-تاریخ ایران باستان تا پایان سده 18میلادی. ترجمه کریم کشاورز. ص. 32 و 33.
                         

پیش درآمدی بر تاریخ مالیات
 بشر اولیه­ در آغاز پیدایش به­ علت زندگی ابتدایی و ساده و عدم وجود مالکیت خصوصی از یک­ طرف و تساوی حقوق مردم و حل اختلافات و منازعات بوسیله­ ی معمرین و ریش سفیدان جامعه از طرف دیگر از وجود دستگاه­ های حکومتی بی ­نیاز کرده بود.
بر اثر تکامل جوامع بشری، پیدایش اولین حکومت برده دار و تفاوت حاصل از ثروتمند شدن بعضی و فقیر شدن عده­ ای، سازمان­ های حکومتی گوناگونی تشکیل شدند. ایجاد سازمان ها و نهادهای مختلف حکومتی مستلزم صرف هزینه هایی است که بایستی توسط عموم مردم و به فراخور اوضاع مالی آن ها پرداخت بشود؛ از این رو مفهوم مالیات که عبارت از، سهمی که افراد یک کشور موظفند از درآمد و یا دارایی خود به منظور تأمین هزینه های عمومی و حفظ منافع اقتصادی و سیاسی کشور بر حسب توانایی و استطاعت مالی خود به دولت بپردازد، به وجود آمد.
روش های اخذ مالیات با توسعه و پیچیده شدن جوامع به تدریج تکامل یافت. در ایران بعد از انقلاب مشروطه قانونمند گردید ولی در این سیر تکامل و به علت عدم وجود قوانین مدون و خود کامگی حکام، مردم متحمل درد و رنج های زیادی شدند که وصف آن ها وجدان هر انسان آزاده ای را ناراحت می کند. ثروتمندان و افراد طبقه ی بالای جامعه یا از پرداخت مالیات معاف بودند و یا با توسل به  حیله ها و نیرنگ های گوناگون مالیات کمی می دادند و بار  سنگین آن به دوش طبقات پایین وزحمتکش جامعه می­ افتاد، برای مثال: « در زمان ساسانیان علاوه بر روحانیان و بزرگان، هفت خاندان قدیمی ایرانی از پرداخت مالیات معاف بوده اند. دهقانان و دهخدایان که آزادان نامیده می­ شدند، صاحب قراء و اراضی بودند و جزء طبقات بهره کش محسوب می شدند. اینان برای دولت مالیات وصول می کردند و هسته مرکزی ارتش و سواره نظام را تشکیل می دادند….. روستائیان، پیشه وران شهری و سودگران جزء صنف مالیات دهنده محسوب می شدند.» ۱
مردم ستمدیده ایران در زمان نادرشاه دچار درد و رنج های زیادی شدند. درحالی که دولت های اروپایی چهار نعله راه ترقی را می­ پیمودند، نادرشاه افشار به جای این که از غنائم به دست آمده از حمله به هندوستان برای سعادت مردم، ترقی مملکت و رشد کشاورزی و توسعه کارگاه های صنعتی و حمایت از پیشه وران همت کند بخش عمده آن ها را مانند اسلاف خود، در کلات انبار کرد و برای وصول مالیات مردم را شکنجه و زنان و دختران را به سربازان هندی فروخت به گفته محمد کاظم: « چشم و زبان کسانی که مالیات نمی پرداختند در می آوردند و هر کس که مردم را به شورش تحریک می کرده گوش و بینی و زبان او را قطع می کردند و تمام
اموالش نیز ضبظ می شد….در بعضی نواحی از جمله فارس هرکس مبلغ مقرره را نمی پرداخت زن و اطفالش را به فرنگیان و بازرگانان هندی می فروختند.»۲ شیخ محمد علی حزین می­ نویسد:« امروز چاپار کرمان از راه رسید و اعلام داشت که هفت روز پیش شاه از آن شهر عزیمت کرده و از طریق کویر به مشهد رفته است. نادر در کرمان جماعت بسیاری را کشته و یا کور کرده است، تنها بدین دلیل که پول کافی برای پرداخت مالیات های سنگین که بر آن ها بسته شده است نداشته اند، برخی از اهالی مجبور شده­ اند که برای تأمین عوارض شاقی که برآن ها تحمیل شده زنان و فرزندان خود را به بهای پنج و یا شش روپیه به سربازان تاتار اردوی نادر بفروشند.»۳
همان طور که در بالا اشاره شد قوانین مالیاتی بعد از مشروطیت و به تدریج به تصویب مجلس شورای ملی رسید. ولی جامع ترین قانون مالیات در سال ۱۳۴۵ به تصویب مجلس شورای ملی رسید و از اول سال ۱۳۴۶ به اجرا درآمد. این قانون که تاکنون چندین بار اصلاح شده دارای نواقص زیادی می باشد. این نقص ها همراه با بورکراسی اداری و به ­طور مثال عدم تعیین  ارزش معاملاتی برای سرقفلی باعث فساد اداری و رواج رشوه خواری و بی عدالتی می گردد. گرچه برای گرفتن مالیات از مردم مثل دوران های گذشته رفتار نمی شود ولی یک نوع بی عدالتی خاص دوران ما، در درون آن نهفته است که امید است مورد توجه قانون گذاران و به خصوص مجریان قرار گیرد.
کاظم آل یاسین
دی ماه ۱۳۸۹

 .تاریخ مالیات از آغاز تا امروز. ص. ۱۳ تألیف، کاظم آل یاسین. ناشر مشعل اصفهان 
- عالم آرای نادری، محمد کاظم مروی. نقل از مأخذ فوق الذکر. صفحه ۱۰۷
-تاریخ حزین تألیف شیخ محمد علی بن ابیطالب، نقل از مأخذ فوق الذکر ص، ۱۰۸٫ 
نجیب محفوظ، چون ستاره ای در ادبیات عرب درخشید
 با سلام
به بهانه ی یکصدومین سال تولد « نجیب محفوظ » نویسنده ی سرشناس مصری و برنده ی جایزه ی ادبی نوبل ، فرصتی فراهم آورد تا به طور گذرا، رونوشتی از آثار او را به قلم آوررم.
نویسنده ای که با خلق آثار اجتماعی، چون ستاره ای در ادبیات عرب درخشید و موجبات بیداری مردم ستم کشیده ی منطقه ی خاورمیانه و شمال افریقا گردید.
بسیاری از اهل نظر معتقدند نسیمی که آثار این نویسنده در بادیه و شهرهای عرب نشین به راه انداخت اینک به توفان سیاسی تبدیل شد و باعث به زیر کشیدن حکام فاسد منطقه شده است.
نجیب محفوظ در ۱۱ دسامبر ۱۹۱۱ م. در محله ی جمالیه ی قاهره پا به عرصه جهان گذاشت و در ۳۰ اوت ۲۰۰۶ چشم از جهان فرو بست.
وی در ابتدا به نگارش رمان های تاریخی سویه کرد و سپس تحت تأثیر نویسندگان غربی از جمله « والتر اسکات » چند اثر به سبک رئالیسم خلق کرد. او در مجموع ۵۵ کتاب نوشت که از مهمترین این آثار می توان به سه گانه ( تریلوژی ) بین القصرین، قصر الشوق و سکریه و هم چنین « بچه های محله ی ما » – اولاد حارتنا – اشاره کرد.
گرچه به نظر منتقدین، افنخار مؤسس بودن رمان های تاریخی در ادبیات موخر عرب به جورجی زیدان می رسد چرا که نجیب محفوظ در پاسخ احمد فرحات که از او پرسید: آیا داستان های تاریخی جورجی زیدان را خوانده ای؟ گفته بود: « نه فقط آن ها را خواندم بلکه مطالب زیادی از آن ها یاد گرفته ام و استفاده نمودم…. به نظرم هرکس به مؤسس بودن و پیشاهنگی اش ( در رمان تاریخی ) اقرار نکند منکر حقیقت شده و نسبت به سیر رمان در جهان عرب وقوف ندارد.»۱ اما این اظهار اخلاص گونه ی نجیب، هم حتی نمی تواند از نقش پدرانه وی در این زمینه بکاهد.
از نظر سیاسی، می توان جایگاه و نوع نگاه نجیب محفوظ را در جناح چپ جنبش ملی مصر طبقه بندی کرد و خصلت اجتماعی او را که پس از دریافت جایزه نوبل بحث هایی درانداخت به این طبقه متوجه دانست.
 نجیب محفوظ در جواب گروه هایی که او را طرفدار و شیفته ی دنیای غرب می دانستند و آثارش را نوعی غرب زدگی می دیدند می گوید: « بر این اصرار داشتم که کتاب هایم در جایگاه واقعی خودشان قرار گیرند. و این طبیعی است که نمی خواستم میان نوشته ها و گفته هایم ناهماهنگی به وجود بیاید و دچار تناقض و منجر به سوء تعبیر شود.» ۲٫٫
تفسیر و تأویل آثار این نویسنده البته موافقان و مخالفان خود را دارد، برای مثال احمد کمال ابو مجد در شرحی که در مجله ی الاهرام آن را چاپ کرد معتقد است: « آن چه من از آثار نجیب محفوظ دریافت کرده ام حکایت از آن دارد که متأسفانه خوانندگانی که آثار او را می خوانند گاهی در اظهار نظر و صدور رای چنان شتاب می ورزند و حکم اتهام  صادر می کنند که گویا در اسلام، ابراز گمان های زشت و ناروا مورد نکوهش قرار نگرفته است.» ۳
به هر حال، آثار این نویسنده از تنوع مضمونی بسیاری بهره مند است به طوری که بعضاً خواننده را به این وادی می کشاند که انگار این آثار توسط چند نویسنده خلق شده است.
نجیب محفوظ که کار خود را با خلق رمان های تاریخی آغاز کرده بود، در ادامه به داستان بلند، کوتاه و حتی فیلم نامه پرداخت و در یک قیاس کلی تر از رئالیسم به نهیلیسم گرایش پیدا کرد… این عقیده ای است که خیلی ها در مورد نجیب محفوظ بر آن استوارند.
شاید صادق ترین شاهد این مدعا را باید در کتاب « عشق در باران » او یافت. وی در توصیف شهر جنگ زده ی پورت سعید در این کتاب می نویسد: « … بعد از چند دقیقه،  هیاهوی میدان و هرچه در آن بود، از سرباز گرفته تا ماشین و کارمند دور شد. میدانگاه در سکوت تمام عیاری چنان فرو رفت و خفقان ترسناکی بر آن سایه انداخته بود… هیچ حرکتی دیده نمی شد، نه سایه ای از انسان بود و نه حیوان.
 درها و پنجره ها بسته مانده بود گویی انتظار کوبیدنشان، خیالی محال بود. به یک باره انگار حکم مرگ و یا خوابی بلند صادر شده بود. هیچ چشمی دیگر نبود تا اشتیاق دیدن رخت شسته ای روی بالکن را داشته باشد و هیچ گوشی مشتاق شنیدن صدا از پنجره و یا ونگ کودکانه ای را نداشت.گربه ها و سگان انگار خفته بودند… از همهمه ی هر روزی دیگر خبری نبود. باد ایستاده بود و اگر بود دیگر قدرت کشاندن کاغذ مچاله بر سنگ فرش خیابان نداشت…. هیچ، هیچ چیز نبود.
 فتنه گفت:
- مثل کابوسه
مرزوق تکرار کرد:
- پایان دنیا این طوریه.
متأسفانه ترجمه ی آثار این نویسنده در حد او نیست و نتوانسته ظرافت های ذهن خلاق او را به خوبی بازتاباند. اما با این وجود، شما را به خواندن آثار نجیب محفوظ توصیه می کنم.
   کاظم آل یاسین
   دیماه ۱۳۹۰

۱ – احمد فرحات. منابع انترنتی.
۲ – ص ( ح ) کتاب « بچه های محله ی ما » به نقل از احمد کمال ابو مجد.
۳  - همان ماخذ ص ( و ).


طبیعت گردی
آبشار پونه زار
منطقه ی زاگرس دارای مناطق بکر و زیبایی می باشد. از جمله ی این مناطق می توان به آبشار پونه زار که در 23 کیلومتری فریدون شهر و بعد از روستاهای چغیورت و دربند قرار گرفته اشاره کرد.
برای دیدن این آبشار زیبا با دره ی دل انگیز آن می بایستی از شیب تند دره پایین آمد. این کار برای گردش گران که اغلب شهر نشین هستند و با آداب کوه پیمایی و رفتن به این گونه مکان ها
 ( بعضی ها با دمپایی و بدون پوشش مناسب ) خیلی سخت و باعث آسیب دیدگی می شود.  عدم وجود اکیپ های امداد در روزهای تعطیل کار مردم را دو چندان می کند. من خود در چند ساعتی که آن جا بودم شاهد افتادن چند نفر شدم که به کمک دوستان تواستند بالا بیایند. البته چند متری از این مسیر را به صورت پلکان سیمانی درآوردند. کاشکی به طور موقت با حفر گودال هایی در طول مسیر عبور مردم را آسان بکنند. از طرفی نبود سرویس بهداشتی و سرگردانی مردم به خصوص خانم ها درد آور است.
با تمام سختی هایی که وجود دارد رفتن به آن جا و دیدن منظره ی بدیع ان را به مردم مشتاق طبیت زیبا توصیه می نمایم .
کاظم آل یاسین
بهار 1391





عدالت مالیاتی
 عدالت واژه ی زیبایی است و جدا از معنای عام آن که ضد ظلم و تبعیض است، هرکس بر حسب منافع خود به نوعی آن را تفسیر می کند. دولت ها و سازمان ها یک جور، مردم و نهادهای مردمی طور دیگری به آن نگاه می کنند. در مقوله عدالت پول، سرمایه و منافع شخصی و گروهی نقش مهمی بازی می کند، این امر به خصوص زمانی که دولت و نهادهای شبه دولتی مانند شهرداری ها بخواهند مالیات یا عوارض از مردم بگیرند خود را نشان می دهد زیرا مردم به دلایل تاریخی، اجتماعی، اقتصادی و مال پرستی نسبت به پرداخت آنها مقاومت می کنند.
دولت ها به حق می گویند که مردم باید به نسبت بهره مندی از مواهب و نعمت های این مرز و بوم، سهم خود را برای اداره ی مملکت بپردازند. ولی مردم کاری به این کارها ندارند، چون دوست ندارند وجهی تحت عنوان مالیات، عوارض و غیره بدهند و اگر مجبور به این کار شوند سعی می کنند کمترین میزان را پرداخت نمایند. مردم همیشه ذهن کنکاشگر خود را به کار می اندازند تا راه هایی برای پرداخت نکردن یا کمتر پرداخت کردن بیابند. دو طرف یعنی دولت و مردم تلاش بی وقفه ای می کنند تا خواسته های خویش را به دیگری تحمیل کنند. هر چه فاصله ی بین مردم و دولت ها بیشتر شود، فشار دولت بیشتر و مقاومت مردم هم زیادتر می شود.
کارمندان و کارگزاران دولتی، مردمی را که در برابر پرداخت مالیات مقاومت می کنند و یا از پرداخت مالیات فرار می کنند به یک چشم نگاه و فکر می کنند همه ی آنها پول باد آورده ای دارند، یا پول پارو می کنند و می خواهند از پرداخت مالیات شانه خالی کنند و حقوق دولتی را نپردازند. از طرفی مردم با توجه به روال کار در ادارات دولتی و خصلت گریز از پرداخت مالیات، کارمندان را نه فقط خدمتگزار خود نمی دانند بلکه آنها را آدم های رشوه خوار، فاسد و مردم آزار به حساب می آورند و  کارمندان خوب و خدمتگزار را با کارمندان فاسد با یک چوب می رانند. چه بسا رفتار تعدادی کارمند که با مردم تماس مستقیم  دارند این نظر را تأیید می کند. شاید رفتار مردم و دولت علل تاریخی، اجتماعی، اقتصادی و غیره دارد ولی به نظر بنده دلایل زیر نقش مهمی در ایجاد و تعمیق این بی اعتمادی ایفا می کند:
1- عدم اطمینان مردم به دولت ها. اغلب این کلمات از دهان مردم شنیده می شود:
 ما نمی دانیم پولی که از ما می گیرند، کجا می رود؟ کشورهای دیگر مالیات می گیرند درعوض تأمین اجتماعی دارند. پولی که می دهیم حیف و میل می شود. ما نفت داریم، پس چرا باید مالیات و عوارض بدهیم؟ و....
2- نقص قوانین، اتکای تعیین مالیات به نظر افراد و وجود راه های قانونی فرار از مالیات که به فساد، رشوه خواری، رانت خواری و پارتی بازی منتهی می شود.
3- تا زمانی که مردم احساس می کنند، مالیاتی که می دهند باج و زور است و حس مشارکت در امور مملکتی نباشد، مالیات را به عنوان وظیفه عمومی نمی دانند و از پرداخت آن شانه خالی می کنند.
به نظر اینجانب برای کم کردن فاصله بین دو طرف راه حل هایی وجود دارد که به شرح زیر است:
1- دولت باید با تبلیغات و دعوت از پیشه وران، اصناف، مدیران شرکت ها و تولیدکنندگان، برقراری کنفرانس ها، سمینارها و تشویق عامه مردم به شرکت در آنها، فلسفه پرداخت مالیات را توضیح دهد و نیز مردم را از طریق رایو وتلویزیون با سیستم مالیاتی و ضرورت پرداخت مالیات که یک مشارکت عمومی و کاهش دهنده ی تورم است، قانع کند تا مردم پرداخت مالیات را وظیفه ملی خود بدانند.
2- دولت باید با رفتارهای خود و با انضباط مالی و شفافیت، این اطمینان را در مردم ایجاد کند تا آنها حس کنند و بپذیرند مالیات و عوارضی که می دهند صرف هزینه های عمرانی، اجتماعی و رفاهی آنها می شود.
3- قوانین مالیاتی باید به گونه ای اصلاح شود تا راه های فرار از پرداخت مالیات که به فساد مالی و اداری منتهی می شود، بسته شود.
4- باید با رسیدگی دقیق، برقراری جرائم سنگین و استفاده از فن آوری های جدید با شرکت ها و کارخانه هایی که برای فرار از مالیات و کم کردن سود سهامدارن جزء خود از دو یا چند دفتر استفاده می کنند و همچنین با  حسابداران رسمی و غیر رسمی که به آنها کمک می کنند شدیداً برخورد شود.
5- برای اجرای عدالت مالیاتی و ایجاد رقابت سالم بین شرکت ها و تولیدکنندگان معافیت سازمان ها و ارگان هایی که تا کنون به دلایل غیر اقتصادی معاف هستند، لغو شود.
6- با طراحی فاکتورهای یکسان در سراسر کشور همه ی فروشندگان، تعمیرکاران، تولیدکنندگان و غیره را ملزم به دادن فاکتور کرد. این امر علاوه بر پرداخت صحیح مالیات، شکوه ی کسبه و پیشه وران در مورد تبعیض مالیاتی رفع و از تعدی به حقوق مصرف کنندگان جلوگیری می کند و همچنین باید مردم را ترغیب کرد تا از مطالبه فاکتور از فروشندگان که یک حق اجتماعی و قانونی است، خوداری نکنند.
7- بهتر است دولت راهکاری پیدا و اجرا کند تا حدود 40% فعالیت های اقتصادی که اصولاً پرونده ی مالیاتی ندارد، شناسایی شود. این کار عین عدالت اجتماعی است و فشار مالیاتی را از دوش مالیات دهندگان زیادی کم می کند.
8- دولت باید ضمن اصلاح سیستم اداری، بهره وری در ادارات را بالا ببرد و انضباط اداری را به شدت اجرا کند ، رفت و آمد کارمندان را کنترل کند،  تبعیض در ادارات را از بین ببرد و کار را به کاردان بسپارد. البته این کارها میسر نمی شود مگر با تعیین دستمزد عادلانه برای یک زندگی آبرومندانه و شرافتمندانه برای کارمندان همراه با قاعده پاداش و تنبیه بدون ملاحظه ی خطاکاران.
البته کارشناسان می توانند راه حل های جامع تری ارائه کنند ولی با تجربه ای که در ظرف بیش از سی و دو سال خدمت در امور مالی و مالیاتی اندوخته ام و با شناخت از سایر ادارات، به نظر بنده برای برقراری عدالت که قسمتی از آن عدالت مالیاتی است چاره ای نیست مگر اجرای موارد فوق الذکر. والسلام.

کاظم آل یاسین
   1389/10/9
  آب، درخت و یارانه
هر وقت به درختان باغچه ام نگاه می کنم این سؤال فکرم را مشغول می کند که بعد از اجرای قانون هدفمندی یارانه ها، تکلیف این همه درخت داخل منازل مردم چیست؟ اگر مردم به علت بهای زیاد آب درختان را آبیاری نکنند و آنها خشک شوند، چه تأثیری بر محیط زیست می گذارد؟ آیا سازمان های متولی محیط زیست، شهرداری ها، وزارت نیرو و سازمان های منطقه ای آب و فاضلاب چاره ای برای این کار اندیشیده اند، تا هم درختان سرسبز بمانند و هم فشار اقتصادی به خانواده ها وارد نشود؟
بیم آن می رود درختان که زینت بخش منازل بوده و هستند به دلایل اقتصادی توسط مردم آبیاری نشوند هزاران اصله درخت خشک خواهد شد و فاجعه ی عظیم زیست محیطی به وجود خواهد آمد. لذا امید است متولیان امر هرچه زودتر برای این کار چاره اندیشی کنند. به نظر اینجانب  برای کمک به محیط زیست و نشاط و شادی مردم تا موقعی که آب لوله کشی غیر شرب در اختیار مردم قرار نگیرد، برای خانه هایی که دارای باغچه است و اکثراً همین طور است و بیش از چند اصله درخت دارد، تخفیفاتی در نظر گرفته شود. از کارشناسانی که می توانند دراین خصوص راه حل های دیگری ارائه نمایند تقاضا می کنم طرح های مفید و سازنده ی خود را ارائه کنند. والسلام.
کاظم آل یاسین
1389/10/9